به گزارش همشهری آنلاین، اگرچه تخصص علمی او، حوزه فیزیک و مشخصا فیزیک هستهای است، صالحی درخصوص ضرورت و اهمیت نشر علم و علمآموزی با همشهری سخن گفته است. در این گفتوگو همچنین با او در زمینه علم نجوم و ستارهشناسی بهعنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین علوم جهان صحبت کردهایم.
ابتدا درباره مطبوعات و رسانهها و اهمیت آنها در پرداختن به حوزههای گوناگون در جامعه به ویژه در شرایط فعلی که شاهد جنگ رسانهای عظیمی هستیم، صحبت بفرمایید.
بنده فکر میکنم یکی از مشکلات ما در جمهوری اسلامی توفیق نیافتن در مدیریت افکار عمومی بوده است. فکر میکنم رسانهها باید یک فعالیت جدی داشته باشند که افکار عمومی ما را در مسیر درست هدایت کنند. شما ببینید ساختن افکار عمومی خودش یک هنر است. غیراز اینکه شما باید بیان حقیقت کنید، اما اکنون دنیا بهگونهای است که دیگران درحال تبلیغات علیه ما هستند و باطل خودشان را لباس حق میپوشانند. اما ما متأسفانه حرف حق خودمان را نتوانستهایم آنطور که شایسته این ملت است به سمع و نظر برسانیم. پس اینجا واقعا بنده بهعنوان یک هموطن از رسانهها میخواهم که از تمام شیوههای مدرن مدیریت افکار عمومی استفاده بکنند؛ بهخصوص آنجایی که ما حرف حق زیاد داریم. ما در جمهوری اسلامی در این ۴۵سال هم باید به نیمه خالی لیوان نگاه کنیم که در چه چیزهایی موفق نبودهایم که آنها را اصلاح کنیم هم نیمه پر لیوان را نگاه کنیم که اینطور هم نیست که هیچ کاری نکرده باشیم. ما کارهای بزرگی کردهایم. ما نتوانستهایم آن نیمه پر لیوان را به مردم معرفی کنیم.
درباره روزنامهنگاری علم در ایران چه نظری دارید و سطح آن را چگونه میبینید؟
در جوانی و نوجوانی تا زمانی که ۲ بار ریاست دانشگاه صنعتی شریف را برعهده داشتم، مجلهای که در این حوزه بیشتر با آن در ارتباط بودم مجله دانشمند بود که مجله بسیار وزینی بود. پس از آن کمکم مجله دانستنیها مطرح شد که نسبت به دانشمند جدیدتر بود. علم پدیده پیچیدهای است. بهعنوان مثال اگر من بخواهم درباره نظریه نسبیت صحبت بکنم و بخواهم در این خصوص فرمول بنویسم و... همه فرار میکنند! اما همین نسبیت را میشود طوری بیان کرد که یک بچه دبستانی هم آن را درک کند.
علم چه جایگاه و اهمیتی در مناسبات جهانی دارد؟
در زمینههای علمی، چرا علم مهم است؟ همه راجع به علم صحبت میکنند. از بچگی که به مدرسه رفتیم، علم بهتر است یا ثروت را بالاخره همه شنیدهایم و پایش نشستهایم. اما واقعا علم را حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه بسیار زیبا تعریف کردهاند. ایشان فرمودهاند: «العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم یجِدهُ صیلَ عَلَیه.» علم قدرت است. سلطان یعنی قدرت. آن کس، فرقی ندارد، مسلمان، کافر، مشرک و... به آن دست یافت، چیره میشود و هرکس که بدون آن بود، بر او چیره میشوند. بنابراین اگر ما میخواهیم جمهوری اسلامی جایگاه مقتدرانهای در عرصه بینالمللی داشته باشد باید علم داشته باشیم. چون اگر اینطور نباشد خورده میشویم. این دنیا را ببینید به چه وضعی درآمده است. ببینید در غزه چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است. خجالت هم نمیکشند در برابر دیدگان مردم درحال نسلکشی هستند. این دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، دنیایی پر از وحشیگری، پر از نفاق، پر از دروغ است. شما ببینید آمریکا چقدر درباره حقوق بشر صحبت میکرد. الان سؤال این است که در غزه این حقوق بشر و این مقررات بینالمللی چه شد؟ میخواهند چه جوابی بدهند؟ بنابراین این دنیا، دنیایی است که اگر ضعیف باشید خورده میشوید. در این خصوص شعری هم داریم که میگوید: برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی. واقعا چنین وضعیتی است و ما چگونه میتوانیم قوی شویم؟ این کار عناصر مختلفی دارد. یکی از این عناصر علم است. اگر ما واجد علم باشیم، یک عنصر قدرت مهم را توانستهایم در خودمان ایجاد کنیم. علم تزریقی نیست و خودبهخود بهوجود نمیآید. برای اینکه جامعهای فرهیخته، علمدوست و علمپرور بشود، شما باید با بچهها از کودکستان در این مسئله کار کنید. به بچه باید کتاب خواندن آموزش بدهید. بچهها را به خواندن کتاب عادت بدهید. وضعیت ما الان در کتاب خواندن خوب نیست. باید به بچهها مفاهیم و پدیدههای علمی را به زبان ساده آموزش بدهیم.
علم نجوم
علی اکبر صالحی در بخشی از گفتوگو ستارهشناسی را بخشی مهم در علم توصیف کرد و گفت: بهنظر من یکی از زیباترین حوزههایی که میشود به آن پرداخت آسمان است. آسمان وسیع است. میگویند صحرانشینها انسانهای بسیار دست و دلبازی هستند. چون در صحرا افق بسیار دور است و همهچیز را میشود در چشمانداز دور دید. پدیدههایی که بشر تاکنون در آسمان مشاهده کرده است بهقدری حیرتآور است که وقتی انسان میخواهد به عمق آن فکر کند، واقعا از نظر فکری و ذهنی دگرگون میشود.
ستارهشناسی در قرآن
صالحی در خصوص علم نجوم مثالی از کلامالله آورد. او گفت: من نمیخواهم قرآن را بهعنوان کتابی که بیانکننده مسائل علمی است مطرح کنم. قرآن کتابی است بیانکننده مفاهیم خود در چارچوب خودش. اما وقتی ما قرآن میخوانیم، میخواهیم فهمی از آن پیدا کنیم. من در اینجا به یک مورد اشاره میکنم.
شأن خداوند، جل جلاله خیلی بالاتر از این است که برای مخلوق خودش اثبات بیاورد و بخواهد قسم بخورد. خدا دلیل ندارد برای ما قسم بخورد و بخواهد یک چیزی را به ما ثابت کند. اما در قرآن میفرماید: فلا اقسم. یکی از این لا اقسمها، «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکنَّسِ» است. حالا کسی را درنظر بگیرید که به خداوند و قرآن اعتقاد ندارد، اما همان شخص وجود مبارک حضرت رسول(ص) را که بهعنوان یک بشر قبول دارد. این در تاریخ ثبت شده است. این جمله را شخصیت بزرگوار و کریمی همچون حضرت رسول(ص) فرمودهاند. شما میروید در لغتنامه عربی عبارت «خُنَّسِ» را جستوجو میکنید و این معنی را مشاهده میکنید: ستارهای که عمدتا پنهان است؛ یعنی ستاره پنهان. حالا «جوار» را جستوجو میکنید که معنی نزدیک را میدهد. آخر کار هم عبارت «کنَّسِ» را میبینید که معنی جارو کردن میدهد. حالا این 3واژه را کنار یکدیگر قرار دهید. آن وقت چه چیزی بهنظر شما میرسد؟ آیا این کلمات شما را به یاد سیاهچاله نمیاندازد؟ سیاهچالهها بهدلیل جاذبه بسیار بالایی که دارند همهچیز را به سمت خود میکشند؛ ستارهها، سیارهها و گردوغبارهای موجود در فضا را جارو میکنند.
گفتوگو: ساسان شادمان منفرد
نظر شما